با تشکر از سورنا عزیز
سلام داداشی امروز خاطره تنبیهم بدست ملینا رو میگذارم. فقط بهت اولش بگم که وقت جشن نامزدیمون بعلاوه بر همه هدیهها به ملینا پدال چوبی، پدال چرمی، شلاق چرمی و یک چوب مخصوص تنبیه از جنس راتن هدیه دادند و برای تنبیه ما یک اتاق داریم در پشتبوم خانه که هم کسی نبینه هم صدا بیرون نره.
مادر ملینا یک تخت تنبیه مخصوص هم خریده و هدیه داده که وقتی روش میخوابم بندهای پلاستیکی مخصوص برای بستن دست و پاهام به پایهها داره جوری که اصلا به دست و پاهام آسیب نزنه.
به شما گفتم که بیدقتی کردم و درست رفتار نکردم ملینا من رو بخشید ولی بهم هشدار داد اشتباه بعدی تنبیه سخت دارم. نزدیک آخر هفته که سر کار رفته بودم اشتباه بدی کردم. از اینترنتی که داشتم رفتم چند سایت بد و دقت نکردم که رویاخانم مارو چک میکنه. ایشان بدون اینکه به من بگه به ملینا زنگ زد و همه چیز رو گفت تازه بهش گفت که اول اجازه بده خودش من رو تنبیه کنه. ملینا اجازه داد بهش. رویاخانم من رو به دفترش احضار کرد. وقتی رفتم بدون اینکه مقدمهچینی کنه نتایج دوربین و کامپیوترش رو به من نشون داد. بلافاصله در رو قفل کرد و دستور داد شلوارم رو دربیارم. از روزی که من و ملینا دیگه باهم زندگی میکنیم به خاطراینکه کسی دولم رو نبینه ملینا به من شورتی میپوشونه که معمولا زنهای جوان کنار دریا میپوشند یعنی تنها جلوشون بسته است ولی دو کپلشون کامل بازه و فقط یک خط از میان باسنشون رد میشه و به بالای شورتشون میرسه. اینجوری رویا خانم اجازه داشت که دوباره من رو روی زانوهای خودش تنبیه کنه. حتی ملینا اجازه داده ایشان با دست من رو بزنه. رویاخان من رو روی زانوهاش خوابوند درحالیکه خیلی دعوام میکرد بابت کار بدم شروع کرد به زدنم. با دست محکم به کپلهای راست و چپم میزد. خیلی سفت میزد و میگفت تو خجالت نمیکشی الان دیگه تو نامزدی داری که خیلی از پسرها آرزوش رو دارند این غلطها رو میکنی. خلاصه سی تایی که زد باسنم میسوخت همونجا با وب کم فیلم تنبیهم رو برای ملینا آن لاین فرستاد و اون هم دید. بعدش گفت برو رو به دیوار وایسا. در رو باز کرد و به الی و اجازه داد بیاد داخل کلی تحقیر شدم. کپلهای لخت و سرخم رو الی دید. حسابی کپلهام سرخ شده بود و سوزش داشت. رویاخانم میگفت به درکونیهایی که خوردی خوب فکر کن. همسرت در خانه حسابی ازت پذیرایی میکنه. خیلی ناراحت بودم. باسنم هم حسابی میسوخت.
عصر وقتی برگشتم میدونستم یک کتک حسابی میخورم. اما ملینا برخلاف انتظار آمد و مثل همیشه بغلم کرد هم رو حسابی بوسیدیم. اصلا هم حرفی در مورد کار نزدیم. شب باهم بیرون رفتیم و کلی مثل همیشه حال کردیم. اینقدر خوش گذشت که درد باسنم داشت فراموشم میشد. از طرفی هم اسپنک رویاخانم باعث افزایش شدید میلم به سکس شده بود و حتما شب میخواستم حسابی با ملینا خوش باشم. وقت خواب که ملینا و من لخت شدیم و رفتیم داخل تخت دستی به باسنم زد و سرخیش رو دید و گفت مشخصه دستهای رویا قویه. بعد هم دولم رو گرفت و من رو کشوند روی خودش. همینطور که روی هم بودیم به من گفت که شنبه شب حسابی تنبیهت میکنم تا یاد بگیری اول در محل کار خرابکاری نکنی. دوم این سایتها یا فیلمها رو هم باید با من ببینی. آروم هم با دست به باسنم ضربه میزد من هم داشتم لذت میبردم و از طرفی خیلی عاشقانه دوستش دارم هم از طرفی ترسیدم که سخت نزنتم.
شنبه شب رسید. تا اون روز دیگه خطایی نکرده بودم. بعد از شام ملینا به من گفت یک ساعت دیگه در اتاق تنبیه در زیر پشت بام حاضر بشم. اون یک ساعت به سختی گذشت. وقتی که رسیدم به اتاق دیدم ملینا روی صندلی تنبیه نشسته کنارش میز کوچکیه که برس، پدال چوبی و پدال چرمی بغلشه. گفتش در رو ببندم. گفت سورنای کوچولوی من حالا لخت شو. آروم لخت شدم. شرتم رو که درآوردم سریع با دستش دولم رو گرفت و کشید بین دو پای خودش. دمر خوابودنم بین دوپای خودش و پای چپش رو پشت دو تا پاهام گذاشت. بعدش گفت اول با دست و برس و هر پدالی 25 ضربه میخورم یعنی مرحله اول 100 ضربه. فهمیدم باید روی تخت هم تنبیه بشم. همینطور داشت با دست راستش باسنم رو نوازش میکرد. خیلی آروم به خاطر این نوازشش شدهبودم ولی یکدفعه دستش رفت بالا و محکم زد وسط باسنم. آخم دراومد و شروع کرد محکم زدن. به راست و چپ و وسط محکم میزد. 25 ضربه که زد احساس کردم باسنم داره میسوزه. باسنم حسابی دیگه درد گرفته بود. برس رو برداشت و گفت که حالا با این ادبت میکنم. محکم زد زیر کونم. داشت کونم میسوخت. به زیر و گردی کپلام محکم میزد. ضربه 7 برس بود که دست راستم بیاختیار رفت روی باسنم. ملینا با دست چپش محکم دست راستم رو از پشت گرفت که زیاد تقلا نکنم. دیگه کامل در اختیارش بودم و نمیتونستم تکون بخورم. محکمتر میزد. من هم آخ و ناله میکردم. 5 ضربه آخر برس رو با پرزش زد اونهم بیشتر زیر باسنم تا نشیمنگاهم درد بگیره. من دیگه داد میزدم چون سوزنهای فلزیش مثل آموپول میرفت توی کپلام و شدید درد میگرفت.
بعد پدال چوبی رو برداشت من اشکم کمی اومده بود ولی گریه نمیکردم. ملینا گفت گویا خوب تنبیه نشدی چون باید به خاطر کار بدت به گریه بیفتی و محکم با پدال کوبید درست زیر کپل راستم. بعدی روی گردیش. بعدی روی چپم و هبعدش زیر کونم. دیگه داد میزدم خیلی سفت میزد. سوزان یک پدال بزرگ به ملینا برای تنبیه من هدیه داده که خیلی سنگینه. دیگه اشکم حسابی دراومده بود ولی سعی میکردم گریه نکنم. 25 تا پدال خیلی درد داشت. آخریش که خورد وسط باسنم خیلی دیگه کونم رو سوزوند. باسنم حسابی داغ شدهبود. تند پدال چرمی رو برداشت. این وسیله خیلی در اینجا رایجه پدالی که با چرم به شکلهای گوناگون ساخته میشه خیلی درد هم داره. اینرو الی به ملینا هدیه داده بود و شکل قلب رو داشت یعنی وقتی ملینا من رو داره تنبیه میکنه با عشق به من و به خاطر من اینکارو میکنه. ملینا محکم شروع کرد به زدن این یکی خیلی وحشتناک میسوزوند چون چرمی هم بود هم درد کمربند رو داشت و هم درد پدال رو بخصوص به کپلهام زیاد میزد. دیگه دولم خیلی زیاد بلند شده بود. باسنم وحشتناک سوزش داشت. کلی گریه میکردم. هم داد میزدم و هم دیگه آروم ولی شدید گریه میکردم. واقعا بد میسوزوند. ملینا میگفت خب دیگه ببینم بی من چنین چیزهایی میبینی یا نه؟ دیگه به جای کار کردن آبروریزی میکنی؟ من هم جیغ میزدم و درخواست بخشش میکردم. 25 ضربه پدال چرمی که تمام شد باسنم شدهبود کوره آتش.
بعد من رو آروم بلند کرد و من هم خودم رو پرت کردم بغلش. ملینا من رو حسابی بوسیدم ولی گفت هنوز تنبیهم ادامه داره. سریع یک لیوان آب بهم داد. چند دقیقه بعد که آروم شدم دستور داد روی تخت دمر دراز کشیدم. گفت چون خیلی دوستت دارم و نمیخوام اذیتت کنم فقط 50 ضربه چوبت میزنم ولی دفعه دیگه از این کارهای بد کنی شلاق اسبدوانی مهیای تنبیهته. بعدش دست و پاهام رو با نوارهای پلاستیکی خود تخت بست. یک نوار مناسب نیز بود که قشنگ روی کمر من فیت شد تا اصلا تکون نخورم. آخر این تخت یک شیب مناسب داره تا باسن تنبیهشونده خوب بالا بیاد. بعد چوب رو از داخل محلش برداشت. یک چوب راتن (خیزران) که خیلی دردش وحشتناکه. این هدیه رویا به ملینا بود. تنظیم کرد و محکم زد درست زیر باسنم یعنی نشمنم. جیغ زدم. خیلی میسوزوند. محکم و حشتناک میزد. پایین وسط و بالا. دیگه آب و جیشم قطره قطره میریخت. باسنم دیگه کوره شدهبود. چنان محکم میزد که جیغهای بلند میزدم ولی ملینا میزد محکمتر از قبل. دیگه از کپلام خون میچکید. جیشم هم میریخت. ملینا وقت تنبیه اصلا رحم نداره من دیگه داشتم زار میزدم و جیغ میکشیدم ولی ملینا خیلی محکم میزد. وقتی ضربه 50 چوب رو زد دیگه باسنم سر شدهبود. وقتی بازم کرد نمیتونستم بلند شم. اول بوسیدم و بعد زیربغلم رو گرفت و بلندم کرد. بردم اول جلوی آیینه و دیدم باسنم شدید سیاه شده و خطخطی. چند جا هم در کپل راستم و گردی کپل چپم داشت خون میومد. با آب سرد باسنم رو خوب شست کرم زد و بعد هم بردم تخت و من رو خوابوند. کلی هم بوسیدم و نوازشم کرد تا خوابم برد. روز یکشنبه وقتی صبح بلند شدم هم باسنم خیلی درد داشت و دیدم در آیینه یک تیکه سیاه شده. اون دو روز رو اصلا شورت و شلوار نپوشیدم خیلی درد زیادی داشتم. البته یکشنبه شب به خاطر اسپنک شب قبل خیلی شب داغی رو با ملینا گذروندم ولی درد باسنم خیلی اذیتم کرد. هنوز هم درد داره و نمیتونم درست بشینم . الان هم زیرم بالشه و باید دوباره برام کرم بزنه.
سلام داداشی امروز خاطره تنبیهم بدست ملینا رو میگذارم. فقط بهت اولش بگم که وقت جشن نامزدیمون بعلاوه بر همه هدیهها به ملینا پدال چوبی، پدال چرمی، شلاق چرمی و یک چوب مخصوص تنبیه از جنس راتن هدیه دادند و برای تنبیه ما یک اتاق داریم در پشتبوم خانه که هم کسی نبینه هم صدا بیرون نره.
مادر ملینا یک تخت تنبیه مخصوص هم خریده و هدیه داده که وقتی روش میخوابم بندهای پلاستیکی مخصوص برای بستن دست و پاهام به پایهها داره جوری که اصلا به دست و پاهام آسیب نزنه.
به شما گفتم که بیدقتی کردم و درست رفتار نکردم ملینا من رو بخشید ولی بهم هشدار داد اشتباه بعدی تنبیه سخت دارم. نزدیک آخر هفته که سر کار رفته بودم اشتباه بدی کردم. از اینترنتی که داشتم رفتم چند سایت بد و دقت نکردم که رویاخانم مارو چک میکنه. ایشان بدون اینکه به من بگه به ملینا زنگ زد و همه چیز رو گفت تازه بهش گفت که اول اجازه بده خودش من رو تنبیه کنه. ملینا اجازه داد بهش. رویاخانم من رو به دفترش احضار کرد. وقتی رفتم بدون اینکه مقدمهچینی کنه نتایج دوربین و کامپیوترش رو به من نشون داد. بلافاصله در رو قفل کرد و دستور داد شلوارم رو دربیارم. از روزی که من و ملینا دیگه باهم زندگی میکنیم به خاطراینکه کسی دولم رو نبینه ملینا به من شورتی میپوشونه که معمولا زنهای جوان کنار دریا میپوشند یعنی تنها جلوشون بسته است ولی دو کپلشون کامل بازه و فقط یک خط از میان باسنشون رد میشه و به بالای شورتشون میرسه. اینجوری رویا خانم اجازه داشت که دوباره من رو روی زانوهای خودش تنبیه کنه. حتی ملینا اجازه داده ایشان با دست من رو بزنه. رویاخان من رو روی زانوهاش خوابوند درحالیکه خیلی دعوام میکرد بابت کار بدم شروع کرد به زدنم. با دست محکم به کپلهای راست و چپم میزد. خیلی سفت میزد و میگفت تو خجالت نمیکشی الان دیگه تو نامزدی داری که خیلی از پسرها آرزوش رو دارند این غلطها رو میکنی. خلاصه سی تایی که زد باسنم میسوخت همونجا با وب کم فیلم تنبیهم رو برای ملینا آن لاین فرستاد و اون هم دید. بعدش گفت برو رو به دیوار وایسا. در رو باز کرد و به الی و اجازه داد بیاد داخل کلی تحقیر شدم. کپلهای لخت و سرخم رو الی دید. حسابی کپلهام سرخ شده بود و سوزش داشت. رویاخانم میگفت به درکونیهایی که خوردی خوب فکر کن. همسرت در خانه حسابی ازت پذیرایی میکنه. خیلی ناراحت بودم. باسنم هم حسابی میسوخت.
عصر وقتی برگشتم میدونستم یک کتک حسابی میخورم. اما ملینا برخلاف انتظار آمد و مثل همیشه بغلم کرد هم رو حسابی بوسیدیم. اصلا هم حرفی در مورد کار نزدیم. شب باهم بیرون رفتیم و کلی مثل همیشه حال کردیم. اینقدر خوش گذشت که درد باسنم داشت فراموشم میشد. از طرفی هم اسپنک رویاخانم باعث افزایش شدید میلم به سکس شده بود و حتما شب میخواستم حسابی با ملینا خوش باشم. وقت خواب که ملینا و من لخت شدیم و رفتیم داخل تخت دستی به باسنم زد و سرخیش رو دید و گفت مشخصه دستهای رویا قویه. بعد هم دولم رو گرفت و من رو کشوند روی خودش. همینطور که روی هم بودیم به من گفت که شنبه شب حسابی تنبیهت میکنم تا یاد بگیری اول در محل کار خرابکاری نکنی. دوم این سایتها یا فیلمها رو هم باید با من ببینی. آروم هم با دست به باسنم ضربه میزد من هم داشتم لذت میبردم و از طرفی خیلی عاشقانه دوستش دارم هم از طرفی ترسیدم که سخت نزنتم.
شنبه شب رسید. تا اون روز دیگه خطایی نکرده بودم. بعد از شام ملینا به من گفت یک ساعت دیگه در اتاق تنبیه در زیر پشت بام حاضر بشم. اون یک ساعت به سختی گذشت. وقتی که رسیدم به اتاق دیدم ملینا روی صندلی تنبیه نشسته کنارش میز کوچکیه که برس، پدال چوبی و پدال چرمی بغلشه. گفتش در رو ببندم. گفت سورنای کوچولوی من حالا لخت شو. آروم لخت شدم. شرتم رو که درآوردم سریع با دستش دولم رو گرفت و کشید بین دو پای خودش. دمر خوابودنم بین دوپای خودش و پای چپش رو پشت دو تا پاهام گذاشت. بعدش گفت اول با دست و برس و هر پدالی 25 ضربه میخورم یعنی مرحله اول 100 ضربه. فهمیدم باید روی تخت هم تنبیه بشم. همینطور داشت با دست راستش باسنم رو نوازش میکرد. خیلی آروم به خاطر این نوازشش شدهبودم ولی یکدفعه دستش رفت بالا و محکم زد وسط باسنم. آخم دراومد و شروع کرد محکم زدن. به راست و چپ و وسط محکم میزد. 25 ضربه که زد احساس کردم باسنم داره میسوزه. باسنم حسابی دیگه درد گرفته بود. برس رو برداشت و گفت که حالا با این ادبت میکنم. محکم زد زیر کونم. داشت کونم میسوخت. به زیر و گردی کپلام محکم میزد. ضربه 7 برس بود که دست راستم بیاختیار رفت روی باسنم. ملینا با دست چپش محکم دست راستم رو از پشت گرفت که زیاد تقلا نکنم. دیگه کامل در اختیارش بودم و نمیتونستم تکون بخورم. محکمتر میزد. من هم آخ و ناله میکردم. 5 ضربه آخر برس رو با پرزش زد اونهم بیشتر زیر باسنم تا نشیمنگاهم درد بگیره. من دیگه داد میزدم چون سوزنهای فلزیش مثل آموپول میرفت توی کپلام و شدید درد میگرفت.
بعد پدال چوبی رو برداشت من اشکم کمی اومده بود ولی گریه نمیکردم. ملینا گفت گویا خوب تنبیه نشدی چون باید به خاطر کار بدت به گریه بیفتی و محکم با پدال کوبید درست زیر کپل راستم. بعدی روی گردیش. بعدی روی چپم و هبعدش زیر کونم. دیگه داد میزدم خیلی سفت میزد. سوزان یک پدال بزرگ به ملینا برای تنبیه من هدیه داده که خیلی سنگینه. دیگه اشکم حسابی دراومده بود ولی سعی میکردم گریه نکنم. 25 تا پدال خیلی درد داشت. آخریش که خورد وسط باسنم خیلی دیگه کونم رو سوزوند. باسنم حسابی داغ شدهبود. تند پدال چرمی رو برداشت. این وسیله خیلی در اینجا رایجه پدالی که با چرم به شکلهای گوناگون ساخته میشه خیلی درد هم داره. اینرو الی به ملینا هدیه داده بود و شکل قلب رو داشت یعنی وقتی ملینا من رو داره تنبیه میکنه با عشق به من و به خاطر من اینکارو میکنه. ملینا محکم شروع کرد به زدن این یکی خیلی وحشتناک میسوزوند چون چرمی هم بود هم درد کمربند رو داشت و هم درد پدال رو بخصوص به کپلهام زیاد میزد. دیگه دولم خیلی زیاد بلند شده بود. باسنم وحشتناک سوزش داشت. کلی گریه میکردم. هم داد میزدم و هم دیگه آروم ولی شدید گریه میکردم. واقعا بد میسوزوند. ملینا میگفت خب دیگه ببینم بی من چنین چیزهایی میبینی یا نه؟ دیگه به جای کار کردن آبروریزی میکنی؟ من هم جیغ میزدم و درخواست بخشش میکردم. 25 ضربه پدال چرمی که تمام شد باسنم شدهبود کوره آتش.
بعد من رو آروم بلند کرد و من هم خودم رو پرت کردم بغلش. ملینا من رو حسابی بوسیدم ولی گفت هنوز تنبیهم ادامه داره. سریع یک لیوان آب بهم داد. چند دقیقه بعد که آروم شدم دستور داد روی تخت دمر دراز کشیدم. گفت چون خیلی دوستت دارم و نمیخوام اذیتت کنم فقط 50 ضربه چوبت میزنم ولی دفعه دیگه از این کارهای بد کنی شلاق اسبدوانی مهیای تنبیهته. بعدش دست و پاهام رو با نوارهای پلاستیکی خود تخت بست. یک نوار مناسب نیز بود که قشنگ روی کمر من فیت شد تا اصلا تکون نخورم. آخر این تخت یک شیب مناسب داره تا باسن تنبیهشونده خوب بالا بیاد. بعد چوب رو از داخل محلش برداشت. یک چوب راتن (خیزران) که خیلی دردش وحشتناکه. این هدیه رویا به ملینا بود. تنظیم کرد و محکم زد درست زیر باسنم یعنی نشمنم. جیغ زدم. خیلی میسوزوند. محکم و حشتناک میزد. پایین وسط و بالا. دیگه آب و جیشم قطره قطره میریخت. باسنم دیگه کوره شدهبود. چنان محکم میزد که جیغهای بلند میزدم ولی ملینا میزد محکمتر از قبل. دیگه از کپلام خون میچکید. جیشم هم میریخت. ملینا وقت تنبیه اصلا رحم نداره من دیگه داشتم زار میزدم و جیغ میکشیدم ولی ملینا خیلی محکم میزد. وقتی ضربه 50 چوب رو زد دیگه باسنم سر شدهبود. وقتی بازم کرد نمیتونستم بلند شم. اول بوسیدم و بعد زیربغلم رو گرفت و بلندم کرد. بردم اول جلوی آیینه و دیدم باسنم شدید سیاه شده و خطخطی. چند جا هم در کپل راستم و گردی کپل چپم داشت خون میومد. با آب سرد باسنم رو خوب شست کرم زد و بعد هم بردم تخت و من رو خوابوند. کلی هم بوسیدم و نوازشم کرد تا خوابم برد. روز یکشنبه وقتی صبح بلند شدم هم باسنم خیلی درد داشت و دیدم در آیینه یک تیکه سیاه شده. اون دو روز رو اصلا شورت و شلوار نپوشیدم خیلی درد زیادی داشتم. البته یکشنبه شب به خاطر اسپنک شب قبل خیلی شب داغی رو با ملینا گذروندم ولی درد باسنم خیلی اذیتم کرد. هنوز هم درد داره و نمیتونم درست بشینم . الان هم زیرم بالشه و باید دوباره برام کرم بزنه.
سلام گل پسرم عالی بود.
پاسخحذفYukon Gold Casino Review | Bonus Codes | 2021
پاسخحذفYukon Gold Casino review, including latest bonus codes, promotions, games, complaints, mgm 바카라 games, complaints, bonus w88 dashboard offers, 바카라 몬 live 메가 슬롯 chat, 인싸 포커